بدون عنوان
سلام نفس مامانی همه زندگی من چقدر دلم تنگ شده بود برای اینکه برات مطلب بذارم گل زندگی مامانی وای دختر کم چقدر عاشقتم توهم زندگی منی عروسک الان ک دارم برات مطلب میذارم مثل فرشته ها رو تخت من وبابايي خوابیدی الان ساعت سه وسی سه دقیقه نصفه شبه تو عادت داری تو اتاق خودت بخوابی ولی چون خاله سمیه اینا خونمون هستن تو اتاق شما خوابیدن شما اومدی پیش ما تازه گریه میکردی وميگفتي مامانی دوست دارم تو اتاق خودم بخوابم قربونت برم ک اینقدر وخانمي ودرکت بالاست ک تا بهت گفتم مامان خاله اینا مهمانمون هست بذار راحت باشن زود پذیرفتی عشق مامان الان خ خسته ام بقيشو بعد برات می نویسم بای بای گلم بوس بوس شب بخیر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی