باغ پروانه ها
سلام عروسک قشنگم خوبی گلکم دوباره میخوام برت بنویسم روز شنبه صبح عمو حمید اینا او مدن خونمون وتوکلي ذوق کردی وباعرشيا بازی کردی بعدش بابایی زودت ر اومد خونه و باهم دیگه رفتیم بیرون اولش رفتیم باغ پروانه ها ک شما خیلی رویکردی ولذت بردی عشق من کلی هم عکس گرفتی نمایشگاه مارها هم رفتیم آخ ک با اون چشمای ناز ت چقدر متعجب به مارها نگاه میکرد ی بعدش رفتیم ناژون سراغ اون عمو ک شما دوستش داری ولی نبودش و شما گریه کردی گفتی اون عمو خوبه رو ميخوام بعدشم با بابایی رفتیم تو همون باغ ببالی خوردیم چقدر چسبید تازه شما برای خودت گل آفتابگردان هم خریدی قربونت برم ک اینقدر. دوست داری خلاصه ب،ای شام باهم و اینا رفتیم بیرون وبعد شم عمو اینا برگشتن تهران شب خوبی بود خداروشکر ميبوسمت گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی