ستارهستاره، تا این لحظه: 14 سال و 24 روز سن داره

ستاره مامانی و بابایی

عروسی

1393/6/27 22:08
نویسنده : مژده
184 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامانی گل نازم چ عجب که زود خوابيدي امروز ساعت نه صبح بیدار شدی آخه عموحميد خونمون بود بمیرم وقتی ک صدای  عمو روشنيدي فکر کردی باباييه و کلی ذوق کردی بعدش گفتی بابایی شما بیا پيشم وقتی ک فهمیدی بابایی سر کاره کلی حالت گرفت وگريه کردی بعدشم که به عموحميد گيردادي که دوچرختو نوار آبی بپیچه عشقم چقدر خوشحال بودی که دوچرخه آبی داری خلاصه کارهامونو کردیم رفتیم خونه آقاجون آخه باعمو اینا اونجا دعوت بوديم خلاصه رفتیم اونجا تا عصر اونجا بودیم بعد برگشتیم خ خودمون آخه شب عروسی همکاربابايي دعوت بوديم خلاصه عصربردمت حمام و آماده شدیم کلرین عروسی قربونت برم ک با اون لباس عروست مثل فرشته ها شده بودی چقدر خوشحال بودی تازه توعروسي هم برای مامانی رقصیدی وقتی ک شلوغ میشد وتونميتونستي عروس رو ببینی گریه میکردی وميگفتي میخوام عروس و ببینم پورت بگردم وقتی عروس روميديدم همه اش عروس شدن تومی اومد جلوی چشمام وبغض گل مو می گرفت حتی گریه هم کردم  گفتم یعنی یه روزی میشه ک من باشم و ببینم ک دختر کوچولوی نا زمن بزرگ شده و عروس شده خدایا چقدر من وبابايي اون زمان گريه میکنیم از ذوق بزرگ شدن و خانم شدن تو  پورت بگردم فرشته زندگيم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)